خاطرات امیرعلی

بدون عنوان

الان که دارم این خاطره هارو مینویسم چند روزی است که از nicub میلاد مرخص شدیم روزهای اخری که اونجا بودیم خودم تمام وعده های شیر رو می دادم و نیازی به پرستار نداشتم ازاین بابت خیلی خوشحال بودم اونجا دیگه همه رو می شناختم ،به تو هم می گفتند پیر nicu چون 23 روز در قسمت aبودی و20 روز هم در قسمت b پریشب مجبورشدم ببرمت بیمارستان بهرامی دیروز مرخص شدی همه روزهای سخت بیمارستان با امید به خدا وتوسل به ائمه پشت سر رفت هنوزهم نگاه هم روبه اسمان هست  
6 تير 1390
1